Ketabkhani Site
آشنایی با زندگانی امام جواد علیه السلام

میانگین امتیاز

نسخه الکترونیکی کتاب موجود نیست.


شرکت در مسابقه در حال برگزاری این کتاب




نویسنده : دکتر حسین فریدونی

مترجم :

ناشر : نباء

قیمت : 7000 ریال

نوع : مذهبی

موضوع : امام جواد علیه السلام

سطح : عمومی

تعداد صفحات : 75

سال انتشار : 1385

این کتاب با نگارشی ساده و بصورت مختصر به برخی از جنبه های زندگانی نهمین پیشوای معصوم فرزند دلبند حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، حضرت محمد بن علی الجواد علیه السلام می پردازد و سعی دارد تا شناختی مناسب و شایسته به علاقمندان ساحت جوادالائمه علیه السلام ارزانی بدارد. این نوشته بطور کلی شامل قسمتهای ذیل است:

  • ماجرای ولادت و شرح مختصر زندگانی حضرت جواد علیه السلام
  • اسم ها، کنیه ها و القاب آن حضرت
  • امامت ایشان در کودکی، حضرت جوادالائمه در سن 7 یا 8 سالگی عهده دار منصب و مقام امامت گردید و مرجع امور شیعیان شد.
  • احترام پدر به پسر، حضرت رضا علیه السلام فرزند گرامی خویش را با نام "محمد" یاد نمی فرمود بلکه همواره او را با نام کنیه اش "ابوجعفر" که نشان دهنده بزرگی وی بود، یاد می کردند.
  • دانش امام نهم
  • کرامات جوادیه، در این بخش مواردی از کرامات آن حضرت براساس مآخذ و مدارک محکم نقل شده است.
  • امام جواد علیه السلام و ام الائمه حضرت زهرا سلام الله علیها، ائمه معصومین علیهم السلام نهایت تاسف و تاثر خود را از شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها بیان کرده اند و از جمله این بزرگواران، حضرت جواد الائمه در سوگ شهادت جده مظلوم خود عباراتی بیان کرده اند.
  • کلمات قصار، در پایان برگزیده ای از بیانات گهربار حضرت جواد الائمه با موضوع ارتباط با خدا، ارتباط با دیگران و دعا و تاثیرات آن بیان شده است.

قاسم بن عبدالرحمن گوید:

من زیدی مذهب بودم و در بغداد روزی دیدم مردم در حرکت و اضطراب اند؛ بعضی می دوند و برخی نیز بالای بلندی ها می روند و بعضی هم ایستاده اند. پرسیدم: «چه خبر است؟»

گفتند: ابن الرضا ... ابن الرضا؛ یعنی حضرت جواد علیه السلام فرزند امام رضا علیه السلام می آید. با خود گفتم: به خدا سوگند، من نیز می ایستم و او را تماشا می کنم.

ناگاه دیدم که آن حضرت هویدا شد؛ در حالی که سوار بر مرکبی بود. با خود گفتم: خدای لعنت کند شیعه را که اعتقاد دارند خدا اطاعت این موجودات را واجب کرده است. به محض آن که این خیال در دل من گذشت، حضرت رو به من نموده، فرمود:

ای قاسم بن عبدالرحمن، «فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلالٍ وَسُعُرٍ» آیا از بشری که چون خود ماست، پیروی کنیم؟ در این صورت، در گمراهی و آتش خواهیم بود. (سوره قمر، آیه 25)

وقتی این را شنیدم: «با خودم گفتم که او ساحر است». در این هنگام باز به من رو کرده، فرمود: «أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ » آیا از میان ما، خدا او را به پیامبری برانگیخته است. به درستی که او دروغگویی ناپسند است. (سوره قمر، آیه 26)

وقتی که آن بزرگوار از مکنونات ضمیر من خبر داد، اعتقادم به وی محکم شد و امامتش را پذیرفتم و اعتراف کردم که وی حجت خدا بر بندگان است.

پاورقی: آیه 25و 26 سوره قمر مربوط به قوم ثمود است که نخواستند به حضرت صالح علیه السلام ایمان آورند و به این بهانه متشبّث شدند.


برای ثبت نظرات خود در مورد این کتاب ابتدا باید از لینک ورود به سایت وارد شوید.


جدیدترین نظرات در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کتاب:(توضیحات بیشتر...)


برای ثبت ارزیابی خود در مورد این کتاب ابتدا باید از لینک ورود به سایت وارد شوید.





ورود به سایت
رمز عبور را فراموش کرده ام؟
نام کاربری و رمز عبور را فراموش کرده ام؟
ثبت نام نکرده ام؟ ثبت نام!

معرفی کتاب




کانال کتابخوانی در آپارات

کانال من بچه شیعه هستم در آپارات